Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری آریا- امام جمعه بابل ، تسلیم ارتش اسرائیل با خفت و خواری در مقابل گروه‌های مقاومت ماحصل راهبرد مقاومت است که کشور ما در عملیات فتح خرمشهر داشته است، به جای اینکه مدیرکل‌ها را به استانداری برده و زیر کولر و بخاری جلسه برگزار شود و میوه جلوی آنها باشد این مدیران را به سر زمین کشاورزی برده و جلسات در شالیکوبی‌ها برگزار شود تا ببینند این کشاورز با چه بدبختی روبرو است و هنوز برنج سال گذشته‌اش به فروش نرفته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

   
به گزارش خبرنگارآریادرشهرستان بابل: حجت السلام حاج حسن روحانی امام جمعه بابل درخطبه های نمازجمعه بابل افزود:سوم خرداد روز فتح خرمشهر را به حضور رهبر معظم انقلاب، همه رزمندگان عزیز و آحاد امّت عرض تبریک دارم. دشمن در خرمشهرشعارنوشت جئنا لنبقی، آمده‌ایم که بمانیم! آن کسی که این شعار را داد الان کجا است؟! امروز ملت ما کجا است؟ نصرت الهی شامل حال رزمندگان اسلام شد و دشمن بعثی با وجود تاکید صدام و فراهم آوردن بیشترین تجهیزات، اما بزرگترین شکست و بیشترین اسیر نصیب آنها شده و شیرازه ارتش عراق مضمحل گردید.

وی ادامه داد:ضربه سنگین فتح خرمشهر دشمن را مرعوب کرد وعملیات فتح فاووسایرعملیات‌ها به موفقیت منجر شد، زمینه‌اش فتح خرمشهر بود. مقاومت ملت ایران و عدم تسلیم کمر دشمن بعثی را شکست. خداراشکر به برکت هدایت‌های امام راحل و رهبر معظم انقلاب، مقاومت در مقابل مذاکره سبب پیروزی ملت ما در تمام صحنه ها شد و این درس را به ملت ما داد که اگر عزت می‌خواهید راهی جز مقاومت وجود ندارد وگرنه به سرنوشت لیبی دچار خواهیم شد.
امام جمعه بابل گفت:جنگ سنگینی که ارتش تا بن دندان مسلح اسرائیل در سال 1967 در مقابل لشکر اعراب انجام داد و آنها را شکست داد امّا الان در مقابل نیروهای مقاومت عاجز است. رژیم صهونیستی خواست با حمله به غزه قدرتنمایی کرده و کشورهای دیگر را با خود همراه کند اما به لطف الهی ارتش اسرائیل در مقابل گروه‌های مقاومت با خفت و خواری تسلیم شد و این‌ها ماحصل استراتژی مقاومت است مانند همان راهبردی که ما در عملیات فتح خرمشهر داشته‌ایم.
وی افزود: ولله هر روز مردم تلفنی و همچنین حضوری در مراسم، یادواره‌ها و مراجعاتی که به روستاها و... دارم به من می‌گویند برنج‌های سال گذشته هنوز بر روی دست کشاورزان مانده است.

حجت السلام روحانی گفت: امسال شنیده‌ام کشاورزان بیش از یک میلیون تومان برای دستمزد روزانه کارگر به همراه هزینه‌های سرسام آورد کود و سم داده‌اند. کشاورز ناگزیر است این خرج‌ها را انجام دهد تا دو ماه دیگر محصول جدیدش برسد. بسیار جای تاسف است با وجود وعده‌های خرید تضمینی برنج اما هنوز این اتفاق نیافتاده است زیرا مافیای برنج خارجی هم به مافیای دان مرغ و مافیای آرد و‌... اضافه شده است که حاصل ناتوانی سازمان صمت و جهاد کشاورزی است. من نمی‌دانم این همه جلساتی که می‌گیرند چرا فایده ندارد؟ چه اشکال دارد جلسات را به جای اینکه مدیرکل‌ها را به استانداری برده و زیر کولر و بخاری جلسه برگزار کنند و میوه جلوی آنها باشد این مدیران را به سر زمین برده و جلسات را در شالیکوبی ها برگزار کنند تا ببینند این کشاورز با چه بدبختی روبرو است.   
وی افزو: نانوایان عزیزی که هم نان پخت می‌کنند و هم روزه می‌گیرند حجت برافرادی هستند که روزه می‌خورند و بهانه گرما را می‌آوردند. چند سالی است که به همراه برادران اصناف و اتحادیه ازجمعی ازاین نانوایان روزه‌دار به صورت نمادین تجلیل می‌کنیم و امروز هم قرار است در نمازجمعه تجلیل صورت گیرد. همچنین امروز مابین نمازجمعه و نمازعصر دو رکعت نمازشکر بخاطر باران های اخیر می‌خوانیم.           
حجت السلام روحانی بیان داشت: گروه جهادی الکفیل چند روزی است درانتهای مصلی جمعه بابل با حضور چند صد دندانپزشک وکادردرمان اقدام به خدمت‌رسانی به عزیزان تحت حمایت بهزیستی و کمیته امداد می‌نمایند. از زحمات این عزیزان تقدیر و تشکر دارم.

یادآوری میگردد:درپایان نمازجمعه بابل ازبصورت نمادین ازجمعی ازنانوایان روزه‌ دارکه درایام ماه مبارک رمضان فعالیت بیشتری داشته اند توسط حجت الاسلام والمسلمین روحانی امام‌ جمعه‌ بابل و اتاق اصناف شهرستان‌بابل نیزتقدیر به عمل آمد..

منبع: خبرگزاری آریا

کلیدواژه: برنج های سال گذشته هنوز بر روی دست کشاورزان مانده فتح خرمشهر جمعه بابل

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۸۸۶۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

یک روایت از جهادگران در عملیات بیت‌المقدس

اواسط اردیبهشت ۱۳۶۱ برای عملیات آزادسازی خرمشهر به منطقه برگشتیم. اغلب نیروهای‌مان را که بیش از یکصد نفر بودند، برای عملیات بردیم. از رقابیه تا جایی که باید مستقر می‌شدیم، ۱۵۰ کیلومتر فاصله بود.

به گزارش ایسنا، بهره‌گیری از انگیزه‌های دینی و میهنی برای آزادسازی خرمشهر، طراحی مناسب و برنامه‌ریزی‌شده، انسجام ارتش و سپاه، سرعت عمل، راهکار عبور از رودخانه، گستردگی منطقه نبرد، تأثیرات منطقه‌ای و بازتاب جهانی، عواملی هستند که زوایای گوناگون نبرد بیت‌المقدس را نسبت به سایر نبردهای دوران ۸ سال جنگ تحمیلی متمایز می‌کنند و باعث می‌شود که نبرد بیت‌المقدس و آزادی خرمشهر قله افتخارات هشت سال دفاع مقدس محسوب ‌شود.

روایت حسین دولتی

حسین دولتی از رزمندگان و اعضای جهاد سازندگی استان سمنان در دوران دفاع مقدس، در بخشی از کتاب خاطرات خود «جنگ، منهای اسلحه» به بیان اقدامات جهادی خود و دیگر جهادگران در هموارسازی جاده‌های منطقه عملیاتی بیت‌المقدس پرداخته است:

 اواسط اردیبهشت ۱۳۶۱ برای عملیات آزادسازی خرمشهر به منطقه برگشتیم. اغلب نیروهایمان را که بیش از صد نفر بودند، برای عملیات بردیم. از رقابیه تا جایی که باید مستقر می‌شدیم، ۱۵۰ کیلومتر فاصله بود.

در مسیر، وقتی از اهواز عبور کردیم، هیچ‌کس جز رزمندگان در شهر نبودند. شهر کاملاً تخلیه شده بود. آن‌قدر شهر خلوت بود که با تریلی از هر خیابانی که می‌خواستیم رد می‌شدیم. توپخانه دشمن هم مرتب اهواز را می‌زد.

محل استقرار ما در جاده اهواز به خرمشهر، در پانزده کیلومتری اهواز و نزدیک ایستگاه قطار بود.

مرحله اول عملیات شروع شد. در مقر، جلسه‌ای خصوصی با فرماندهانمان، ابوالفضل حسن بیگی و مسئولان ستاد گرفتیم. آنجا به ما گفتند که باید چه کاری انجام بدهیم.

سمت چپ ما رودخانه کارون بود. زمین‌های کشاورزی زیادی به چشم می‌خورد؛ ولی چند سالی می‌شد که کسی در روستا نبود تا کشاورزی کند. از وسط زمین‌های کشاورزی گذشتیم تا به نخلستان‌ها رسیدیم.

از ما خواستند یک‌راه فرعی از وسط نخلستان‌ها به سمت دارخوین بزنیم. می‌خواستند از این راه، دشمن را در سمت غرب کارون غافل‌گیر کنند.

از همان روز کار را شروع کردیم. باید طوری کار می‌کردیم که کسی متوجه نشود. مسیری نبود که ما آن را ادامه بدهیم. تقریباً بیراهه بود و باید خودمان جاده می‌ساختیم. شش نفر بودیم. یک گریدر راه را صاف می‌کرد و می‌رفت.

با کامیون‌های لیلاند و تریلی با تانکر بیست هزار لیتری، نفت سیاه می‌پاشیدیم. من تریلی داشتم. مسیری که باید آماده می‌کردیم، حدود سی کیلومتر بود.

روزی سه چهار بار نفت سیاه را از شرکت نفت بار می‌زدم و روی جاده می‌پاشیدم. سمت راست ما خط مقدم بود و در فاصله پانصد متری، نی‌های بلندی دیده می‌شد. ما این‌طرف نیزار بودیم و دشمن آن‌طرف. بین ما هم آبی بود که از کارون می‌رفت.

با ماشین از پشت نی‌ها می‌رفتم؛ ولی چون ارتفاع ماشین زیاد بود، دیده می‌شد. رزمنده‌هایی که آنجا بودند، اعتراض می‌کردند و می‌گفتند: اینجا نیا! به هوای تو ما رو هم می زنن ولی ما باید جاده را احداث می‌کردیم.

به فرمانده گفتم رزمنده‌هایی که در مسیر مستقر هستند، اعتراض می‌کنند که ماشین شما باعث می‌شود سنگرهای ما زیر آتش دشمن برود. فرمانده گفت: شب برو تا توی دید دشمن نباشی و رزمنده‌ها هم ناراضی نباشن. بعدازآن، فقط شب برای نفت پاشی می‌رفتم؛ ولی شب هم مشکلات زیادی داشتم. مسیر را نمی‌دیدم و گاهی گله‌های گراز از جلوی ما رد می‌شدند.

آن شب تا اذان صبح در خط بودم. مرحله دوم عملیات بود. نزدیک اذان به مقر برگشتم. تیربارهای دشمن یکسره کار می‌کرد و تمام بیابان روشن‌شده بود.

نماز خواندم و در کانتینر خوابیدم. ساعت هشت صبح، یکی مرا صدا کرد و گفت: حاجی، بلند شین که عراق رفت. با تعجب پرسیدم: عراق کجا رفت؟! گفت: عقب‌نشینی کردن.

باورمان نمی‌شد. گفتم: من دو ساعت قبل، از منطقه اومدم. یکسره عراق داشت می‌کوبید. چطور الان ول کرد و رفت؟! بنده خدا قسم می‌خورد که باور کنید دشمن فرار کرده و آن‌طرف هیچ‌کس نیست.

بازهم باور نکردم. بلند شدم تا خودم ببینم. سوار تویوتا شدم و تا جایی که جاده را بریده بودند تا آب رهاشده به کارون برگردد، رفتم. دیدم تعداد زیادی از رزمنده‌ها آنجا ایستاده‌اند. جمعیت را که دیدم، باورم شد عراق منطقه را تخلیه کرده است. آن‌ها برای اینکه محاصره نشوند تا مرز عقب‌نشینی کرده بودند.

نزدیک صد متر از جاده را آب برده بود. رزمنده‌ها ایستاده بودند و نمی‌دانستند چطور از آب رد شوند. ابوالفضل حسن بیگی گفت: برو لودر رو بیاور. چند لودر و بلدوزر برای شب عملیات در خط استتار کرده بودیم. رفتم تریلی را برداشتم و یک بلدوزر و یک لودر را بار زدم.

راه باز شده بود. اول پیاده‌ها از جاده رفتند و بعد آمبولانس‌ها و بعد هم ماشین‌های سبک ولی به من اجازه ندادند بروم. گفتند منتظر بمون تا جاده سفت بشه. تریلی را پارک کردم و پیاده شدم. کمی جلوتر رفتم. داخل آب، گونی چیده بودند و رزمنده‌ها از روی گونی می‌پریدند. اطرافش پر از مین بود. می‌آمدند روی خط آهن و از روی آن عبور می‌کردند.

از خط آهن رد شدم و به نیزارها رسیدم. در همین حال بودم که گفتند: جلوتر نیا! اومدی وسط میدان مین! گفتم: از روی خط آهن اومدم. گفتند: این تله س.از همون جاهایی که پاگذاشتی و اومدی، برگرد. تعدادی از رزمندگان مشغول خنثی کردن مین بودند.

تا ساعت سه بعدازظهر آنجا بودم و سپس از جاده اهواز خرمشهر به سمت مرز رفتم. عراقی‌ها کل مسیر را با بلدوزر شخم زده بودند. همه‌جا پر از چاله بود و این موضوع، سرعت پیشروی ایرانی‌ها را کند می‌کرد.

جلو رفتم تا به پادگان حمیدیه رسیدم. شب آنجا ماندم. صبح مسیر را ادامه دادم تا به قرارگاه امام رضا (ع) در هشتاد کیلومتری جاده اهواز خرمشهر رسیدم. آنجا ایستگاه راه‌آهن بود که حسینیه نام داشت. این ایستگاه زمانی فعال بود که عراقی‌ها از بصره به آنجا می‌آمدند یا از ایران می‌خواستند به عراق بروند. جاده اهواز به بصره ارتفاع زیادی داشت. عراق این جاده را به‌عنوان سنگر در اختیار گرفته بود.

در مرحله سوم عملیات، در قرارگاه امام رضا (ع) مستقر شدیم تا جاده اهواز به بصره را بازسازی کنیم. برای عملیات‌های بعدی و پشتیبانی نیروها که در آن منطقه مستقر بودند و عملیات می‌کردند، نیاز به این جاده بود. جاده سه متر عرض داشت و خیلی خراب بود. باید به‌طور اساسی آن را بازسازی می‌کردیم.

شب و روز کارم جاده‌سازی و نفت پاشی بود. عراقی‌ها هرچه در مسیر بود، از تیر برق و ریل و تخته را جمع کرده و برای خودشان سنگر درست کرده بودند. هر ماشین که رد می‌شد، کلی گردوخاک راه می‌افتاد. من هم مدام در مسیرهای پرتردد نفت می‌پاشیدم تا گردوخاک کمتر شود.

شب مرحله سوم عملیات بیت‌المقدس، در شلمچه مشغول نفت پاشی بودم. ساعت دوازده یا یک نصفه‌شب بود که از خط برگشتم. به من گفتند: حاج‌آقا حسن بیگی گفته توی رقابیه جلسه داریم. باید بیای.

با چند تا از بچه‌ها راه افتادیم. به پادگان حمیدیه رسیدیم. شب آنجا خوابیدیم و صبح حرکت کردیم. در راه، از دامادمان، علی‌اصغر کلامی صحبت می‌کردند که چهارتا بچه دارد و دو تا از آن‌ها دوقلوی چندروزه هستن. شک کردم. همه ناراحت بودند. پرسیدم: اتفاقی براش افتاده؟ گفتند: شهید شده.

علی‌اصغر به‌عنوان راننده بلدوزر در رقابیه مستقر بود. گفتند: سوار ماشین بوده که توی رود کرخه افتاده و آب اون رو با خودش برده. نگران خواهرم بودم که چطور این خبر را به او بدهم.

به همان‌جایی رفتیم که علی‌اصغر در آب افتاده بود. باید پیدایش می‌کردم. سوار قایق شدیم و رفتیم. سمت پایین رودخانه، پشت یک درخت گیرکرده بود. به شکم روی آب افتاده بود. او را برگرداندم. خودش بود.

سریع از داخل ماشین پتو آوردیم و او را داخل پتو گذاشتیم و به عقب منتقل کردیم. به بستگانم در سرخه زنگ زدم و خبر دادم که علی‌اصغر شهید شده و پیکرش را فردا ظهر می‌آورم.

شادی آزادی خرمشهر و غم فراق یاران

خرمشهر آزادشده بود و همه خوشحال بودند. من هم خوشحال بودم ولی وقتی چشمم به پیکر علی‌اصغر می‌افتاد، غم و اندوه وجودم را فرامی‌گرفت. به خواهرم فکر می‌کردم و چهار فرزندی که باید بدون پدر، بزرگ می‌کرد.

بعد از مراسم هفتم شهید، می‌خواستم دوباره به جبهه برگردم. همسرم مخالفتی نکرد. اگر صبر و همراهی‌اش نبود، نمی‌توانستم راهی جبهه شوم.

وقت رفتن گریه کرد و گفت: من بعد از شما چی کار کنم؟ گفتم: مرگ و زندگی دست خداس و ما هم باید راضی به رضای خدا باشیم. شما هم راضی باش تا اجرت ضایع نشه. همسرم پیش پدر و مادرم بود و آن‌ها هوایش را داشتند تا بتوانند با خاطرجمع به جبهه بروم.

منبع:

اصغر زاده چوبدار، محمد، جنگ منهای اسلحه، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نشر مرزوبوم، تهران ۱۴۰۲، صص ۱۲۵، ۱۲۶، ۱۲۷، ۱۲۸، ۱۲۹، ۱۳۰، ۱۳۲، ۱۳۳

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • لرزه تردد خودروهای سنگین دوباره روی تن پل تاریخی بابل نشست
  • قدردانی ائمه جمعه استان از پلیس برای اجرای موفق طرح نور
  • حادثه منجر به فوت برای یک امام جمعه در جیرفت
  • حادثه منجر به فوت برای امام جمعه جیرفت
  • جامعه ما با شبیخون فرهنگی دشمن روبروست/پاسدار و نگهبان مساجد، علما و طلاب هستند
  • یک روایت از جهادگران در عملیات بیت‌المقدس
  • آب سد سفیدرود رها سازی شد
  • جهاد اسلامی: مذاکرات ساعت‌های سرنوشت‌سازی را طی می‌کند
  • شالیکاران امسال با قیمت مناسب برنج را به فروش خواهند رساند
  • دشمن با ترویج بی حجابی قصد ضربه زدن به اسلام را دارد